جدول جو
جدول جو

معنی خشک هایتن - جستجوی لغت در جدول جو

خشک هایتن
یکه خوردن، تعجب کردن، خشک شدن درخت یا گیاه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ رَ تَ)
بی شرط و گرو قمار بازی کردن. (از برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) (شرفنامۀ منیری) ، هرچه اسباب بود بتمام درباختن. (شرفنامۀ منیری). کنایه از سامان و مایعرف خود را باختن. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) :
چشم من با رخ تو هر دو جهان
خشک می بازد و تر می ماند.
خاقانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
خاشکه، چو
فرهنگ گویش مازندرانی
شکاف برداشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
شکافتن، شکافته شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
فشرده شدن دست یا پا در لا به لای چیزی
فرهنگ گویش مازندرانی
لاغر و رنجور، نوعی نفرین به معنی خشک شده
فرهنگ گویش مازندرانی
پرسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
آتش گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
مماس شدن، برخورد کردن
فرهنگ گویش مازندرانی